غزل
ای سراپا ذوق مستی ای سراسر مهربانی با لبی خاموش و جانی غرق در شور جوانی
در نگاهت شعر می روید - سرود جاودانی - از کلامت عشق می بارد - بلای زندگانی
مثل اقیانوس بی پایان پُری از بی نهایت مثل روح چشمه لبریز از طراوت ، از روانی
مثل نخل سر فراتر برده از باغی که دوراست تاج برگی می دهد باغ حضورت را نشانی
می رسد مضراب نوک بلبلان بر ریس هایت می دمد ارکستر گنجشکان سرودی آسمانی
هستی ات سبز و طرب خیز و رطب ریزان و شاداب
دور ، از تار وجودت زخمه های ناگهانی
مرداد 95